Motamemian



مار با یه کلاه لبه دار روی سرش، داشت از کنار رودخونه رد میشد که متوجه روباه شد.

روباه داشت صدای ساعت رولکس تقلّبیشو با دقّت گوش میکرد!

انگار روباه ها هرکاری که انجام بدن توش یه حالت ناخوشایندی هست، یه جور بی اعتمادی،بدبینی، یجور سیاهی!

مار: روباه چیکار میکنی؟

روباه: دارم صداشو گوش میدم.

مار: دارم میبینم!

روباه: میدونستی از صدای ساعت میشه تشخیص داد که اصله یا تقلّبی؟ صداهاشون با هم فرق داره!

مار بدون ادامه مکالمه بجای دستهای نداشتش سری ت داد و به مسیرش ادامه داد.

مار توی مسیر فقط به یه چیز فکر میکرد که اگه روباه ها نبودن کی فرق اصل و بدل ساعت ها رو تشخیص میداد؟

امّا زیاد براش مهم نبود.

در هر صورت اون دست نداشت.

م.م


Motamemian

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود جزوه کتاب هدایای تبلیغاتی روابط عمومی شوتوکان جهانی WUKA روانشناسی خانواده و جنایی وبررسی مشکلات درجامعه وخانواده مجله ديدني همه چی موجوده محمد رضا فکار خورشیدِ شب کباب پزهای تابشی کافه چاپ نصر